دیگه رفتم



تا به کجا باید از ظلمت شب تاسحرگاهان دوید
 تا که شاید روزی مرگ همانند مسافری گمگشته خانه ما را بیابد
چه کسی می داند با کدامین سیب ازمسیر سر راست ابدیت در غروب غمبار نخل ها سقوط کردیم.
من یا تو؟
چه کسی نمی داند
ایستاده ایم به انتظار سفر هایی که نرفته ایم
حرف های ناگفته
با طعم لذت هایی که نچشیدیم
آی تو که نوشته هایم را می خوانی
پشت این باغستان
جاده ای ست از حجم سفر لبریز
چمدانی که تو را میخواند
با من همراه شو
انتهای این عذاب هرچه باشد
هر کجا باشد
ما دوباره آغاز می کنیم
نقطه سر خط

(محمد.طاها)


پانویس:
حالم خوب ولی تو باور نکن