شازده کوچولوی قلبم بیا که دلتنگم


به گمانِ من شازده کوچولو یک جمعه به زمین آمده بود
شازده کوچولو : دنبال آدم ها کجا بگردم ؟؟
روباه : تو تخت خوابشون ، کنج غم هاشون
شازده کوچولو : هنوز سرگردون ریشه هاشون هستند
روباه : هستند ... جمعه ها بیشتر
شازده کوچولو : آدم ها همدیگر را دارند
روباه : در حقیقت آدم ها هیچ کس را ندارند ، این را آدم روزهای جمعه از جاهای خالی آنهایی که باید باشند و نیستند ، میفهمد
شازده کوچولو : دلم غروب آفتاب می خواهد
روباه : کاش روز دیگری آمده بودی ، غروب های جمعه آدم ها را می کشد
، چه رسد به تو که از یک سیاره ی دیگری آمده ای
شازده کوچولو : ا و و و و و ه پس برای تو هر روز جمعه است . تو چرا تنهایی روباه
روباه : من زیرکم ، تنها که باشی ، ترک هم نمی شوی
حالا هم تا دلت نگرفته فرار کن به شنبه , یا برگرد به پنج شنبه

به گمانم به خاطر جمعه ها است که ما هیچ شازده کوچولو یی در بین خودمان نداریم


نیکی فیروزکوهی

نظرات 2 + ارسال نظر
یاسمین چهارشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 11:52 ب.ظ http://YASAMIN-MR.mihanBLOG.COM


خیلی بدی

میدونم

یاسمین دوشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 09:58 ق.ظ http://YASAMIN-MR.mihanBLOG.COM

ببین دلقک جون وقتی یه چیزیو کپی میکنی از نظرات گرانبهای من هم هیچ خبری نیس یکم خودت بنویس یکم بهت بخندیم اه

نظراتت مزخرفن درست کن خودتو دید خاص!
راجب پست نظر بده بالاخره یکی نوشته دیگه همه مثل تو انتر نیستن که چرت و پرتایی که براشون اتفاق می افته رو بذارن تو وبلاگ ملتم ی نظر زمین تا اسمون بهش بدن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.