ماییم که پا جای پای خود مینهیم و غروب میکنیم هر پسین
از حسین پناهی
جای یک چارگوش
سپید
جای یک میخ کوچک و تیز
مانده روی سینه ی دیوار
شاید این خالی
عکس بادی در قفس بوده است
رو به روی جوخه ی خاموش سنگی سخت
شاید این
تصویر گور مرد گمنامی
در زمستان است ...
رویا زرین
من
رازی را پنهان نکرده ام!
قلبم کتابی است ...
که خواندنش برای تو آسان است.
من
همواره تاریخ قلبم را می نگارم؛
از روزی که در آن
به تو عاشق شدم !
نزار قبانی